واکنش اشخاص به موقعیت ها متاثر از برداشت ها و ارزیابی شناختی آن ها از آن موقعیت هاست. از این رو نظریه ای که در دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته سبک یا شیوه های تبیین افراد از رویدادهای تنش زاست که می توانند نقش مهمی در سلامت روانی داشته باشند.
سبک اسنادی یا سبک تبیین ، عبارت از تفسیری است که افراد از علل وقایع محیطی در ذهن خود تصور می کنند؛ مثلا فردی در واکنش به یک اتفاق ناگوار ممکن است آن را به بخت و اقبال شوم خود نسبت بدهد« یعنی از سبک درونی، کلی و پایدار در واکنش به پدیده های ناگوار استفاده کند «نویسنده».
سلیگمن از پیشگامان کاربرد سبک اسنادی در بهداشت روانی به ویژه افسردگی است که در زمینه رابطه سبک اسنادی و افسردگی دو مقوله را مطرح می سازد. ا- سبک اسنادی بدبینانه یعنی اسناد رویدادهای منفی زندگی به عوامل درونی، که افسردگی را در پی دارد. 2- سبک اسناد خوش بینانه که عبارت است از اسناد رویدادهای مثبت به عوامل درونی؛ این سبک اسنادی زمینه ساز شادمانی است.
اسناد رویدادهای منفی به علل درونی، با ثبات وکلی«مثال: من اصولا آدم کم شانسی هستم.» و اسناد رویدادهای مثبت به علل بیرونی، و اختصاصی« مثال: حتما اشتباهی صورت گرفته که این جایزه را به من داده اند»، نوعی شیوه اسنادی ناسازگارانه است و همین اسنادهای ناسازگارانه و یا به بیان دیگر اسنادهای بدبینانه است که با مشکلات روان شناختی و بدنی همراه است.
آبرامسون، سلیگمن و تیزدل(1978) بر پایه نظریه درماندگی آموخته شده سبک تبیین افراد از رویدادها را بررسی نموده و دریافتند که گروهی علت رویدادها را به خود« سبک تبیین درونی» و گروهی به شرایط، موقعیت ها و سایر افراد« سبک تبیین بیرونی» نسبت می دهند. از سویی این رویدادها را در تمام زندگی خود موثر می دانند«سبک تبیین کلی» و یا محدود به همان موقعیت در نظر می گیرند«سبک تبیین اختصاصی».
آبلا و زاچاری (1999) در بررسی های خود پیرامون افسردگی دریافتند که کودکان افسرده بیشتر گرایش به 1- نسبت دادن رویدادهای منفی به علل پایدار و کلی، 2- فاجعه آمیز دانستن پیامدهای رخدادهای منفی و 3 – داشتن احساس پریشانی و آشفتگی پس از یک رویدادمنفی دارند.
دوا(1994) نیز ارزش پیش بینی کنندگی سبک اسناد و عواطف منفی را در پیش بینی سلامت جسمانی و هیجانی بررسی نمود و دریافت که عواطف اهمیت زیادی در پیش بینی سلامت افراد دارند. همچنین اسنادهای کلی برای رویدادهای منفی و شیوه اسنا ی به طور کامل، برای رویدادهای منفی بهترین پیش بینی کننده بهداشت روانی و جسمانی افراد بودند.
شوارتز، کاسلو، سیلی و لوینسوهن(2000) در بررسی 841 نوجوان دریافتند که نوع سبک اسناد با متغیرهای مرتبط با افسردگی« مانند احتمال خودکشی و کارکرد شناختی» در ارتباط می باشد. همچنین این پژوهشگران نشان دادند که تغییر در سبک اسناد می تواند علایم روان شناختی آزمودنی ها رانیز تغییر دهد.
منظور از سبک های ارتباطی ، شیوه هایی رفتاری است که افراد در روابط خود با دیگران از آن ها استفاده می کنند. در یک دسته بندی کلی می توان از 3 سبک مختلف ارتباطی نام برد: 1 – سبک ارتباطی منفعلانه 2 – سبک ارتباطی پرخاشگرانه 3 – سبک ارتباطی قاطعانه یا اصطلاحا جرات مندانه.
ویژگی عمده و اصلی افرادی که در روابط بین فردی خود از سبک ارتباطی منفعلانه استفاده می کنند این است که وقتی کسی حقوقشان را زیر پا گذاشت نمی نوانند به شایستگی از حق خود دفاع کنند. این افراد نسبت به خود و دیگران معمولا احساس خوبی ندارند. ناکافی بودن و یا عدم برقراری تماس چشمی ، صدای پایین و لرزان ، شانه های پایین افتاده، جویدن لبها و احساس شرم و خجالت بیجا در زمان گفتگو با دیگران، از جمله دیگر ویژگی های این افراد است.
این افراد همچنین خواسته ها، احساسات و افکار خود را بر زبان نمی آورند و بر این باورند که آدم های کم شانسی بوده و سرنوشت آن ها این طور رقم خورده که دیگران حقشان را پایمال کنند. ویژگی اصلی افراد با سبک ارتباطی پرخاشگرانه ، این است که معمولا خود را حق به جانب دانسته ، در مقابل دیگران حالت دفاعی داشته و از این رو به سایرین چه به لحاظ کلامی و چه به لحاظ فیزیکی حمله ور می شوند، در مسایل مختلف معمولا دیگران را مقصر دانسته و آن ها را مورد تمسخر قرار می دهند، در مباحثات اجازه صحبت کردن به دیگران را نمی دهند و سعی دارند همواره حرف خود را به کرسی بنشانند.
آن ها همچنین در برابر انتقادات دیگران زود از کوره در رفته و در زمان عصبانیت کنترل خویش را از دست داده و نسبت به طرف مقابل خود به شکل کاملا بی ملاحظه حرمت شکنی می کنند.
بلندی صدای افراد پرخاشگر به شکل بارز از حد معمول بالاتر است طوریکه باعث ایجاد احساس نامطلوب در طرف مقابل خود می شود، موقع صحبت کردن با دیگران نیز به طور مرتب و آگاهانه حرف آن ها را قطع می کنند. در سبک ارتباطی قاطعانه « جرات مندانه» بر عکس دو حالت اول حقی از کسی ضایع نمی شود .
افراد جرات مند هم برای خود ارزش و احترام قائلند و هم برای دیگران. آن ها سلطه پذیر و یا سلطه گر نیستند، نه به دیگران زور گفته و نه زیر بار زور می روند، هم خودشان را دوست دارند و هم دیگران را. معمولا خواسته غیر منطقی از دیگران ندارند همچنین در مقابل خواسته های غیر منطقی دیگران نیز به شکل احترام آمیز و البته با شهامت و قاطعیت« نه» می گویند.
داشتن سبک ارتیاطی منفعلانه در روابط فرد با دیگران باعث ایجاد انواع و اقسام مسائل جسمی و روانی از قبیل غمگینی، افسردگی ، اضطراب ، دردهای عصبی و سایر اختلالات جسمی و روان شناختی می گردد. این شیوه ارتباطی همچنین باعث ایجاد کینه و نفرت در دل فرد نسبت به افرادی می گردد که احساس می کنند حقشان را آن ها پایمال کرده اند.
افرادی هم که در روابط خود با دیگران از سبک ارتباطی پرخاشگرانه استفاده می کنند و اصطلاحا پرخاشگر هستند نسبت به دیگران بیشتر در معرض بیماری های قلبی – عروقی قرار داشته و فشار خون بالاتری دارند. همچنین احتمال بروز سکته قلبی و مغزی در آن ها نسبت به سایرین بیشتر است.همچنین بسیاری از جرائم اجتماعی و خشونت و قتل و غارت ها به دلیل وجود همین سبک ارتباطی می باشد.
بر خلاف دو حالت منفعلانه و پرخاشگرانه که هر یک به طریقی باعث ایجاد مشکلات مختلف فردی و اجتماعی برای افراد می شود، سبک ارتباطی جرات مندانه باعث شادابی و حفظ سلامت روان می شود.
تحقیقات مختلف دانشگاهی و همچنین تجربیات کلینیکی نیز نشان داده که آموزش سبک ارتباطی جرات مندانه به مراجعان نه تنها باعث حل شدن بسیاری از مسائل فردی ، خانوادگی و اجتماعی آن ها شده بلکه در ایجاد شادابی و بهبود روابط بین فردی آن ها نیز تاثیر به سزایی داشته است.
لازم به یادآوری است که آموزش سبک های ارتباطی یکی از مباحث است که روان شناسان و مشاوران جهت بالابردن سطح بهداشت و سلامت روان مراجعان خوداز آن استفاده می کنند.
فاتحی زاده و همکاران ، در پژوهش خود نشان دادند که ارائه مشاوره به شیوه زوج درمانی رفتاری، افسردگی دوره بارداری را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. نتایج پژوهشAustin و همکاران(2008)، نیز نشان داد که گروه درمانی شناختی – رفتاری در دوره بارداری بر پیشگیری از اضطراب و افسردگی پس از زایمان موثر است. همچنین نتایج پژوهش حسینی نسب و همکاران، نشان داد که آموزش مطالب تئوری و تکنیک های عملی به مادران موجب افزایش اعتماد به نفس و کاهش ترس و اضطراب آنان می شود و محیط آرام و حمایت کننده ای را درکل دوره بارداری و زایمان ایجاد می کند.
منبع : مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، دوره بیستم، شماره 6، 1392، ص 621 -606
وسواس عبارت است از افکار، تصاویر ذهنی و یا تکانه های ناخودآگاه، مزاحم و تکرار شونده ای که بدون خواست و اراده خود فرد به ذهن وی وارد شده و درجاتی از اضطراب را در وی برمی انگیزد. و اجبار عبارت است از رفتارها یا اصطلاحا آیین مندی هایی که شخص دچار وسواس با اختیارخود و آگاهانه جهت رها شدن از اضطراب ناشی از وسواس انجام می دهد. شدت وسواس به این بستگی دارد که این اختلال تا چه حد در زندگی فردی، خانوادگی و یا اجتماعی فرد تداخل ایجاد کرده باشد.
منبع : رفتاردرمانی شناختی؛ تالیف: سالکووسکیس؛ ترجمه : دکتر قاسم زاده