گفتاردرمانی  و روان شناسی بالینی علی کشمیری

گفتاردرمانی و روان شناسی بالینی علی کشمیری

کاشمر - امام 5 ؛ تلفن : 320 47 552 - 42 666 552
گفتاردرمانی  و روان شناسی بالینی علی کشمیری

گفتاردرمانی و روان شناسی بالینی علی کشمیری

کاشمر - امام 5 ؛ تلفن : 320 47 552 - 42 666 552

فرایند سوگ در کودکان طلاق دو سال طول می کشد


یکی از مهم ترین چالش هایی که هر جامعه ای همیشه با آن رو به روست واقعیتی به نام طلاق است. پدیده ای که در جوامع امروزی با سرعت زیادی در حال افزایش است و آثار زیان آور از نظر اقتصادی، اجتماعی و به خصوص روانی بر  والدین و کودکان دارد.


اغلب تحقیقات روی کودکان طلاق در دهه 1970 آغاز شده است(پاملا و گیل، 1998). کلی و والرشتاین (1977) اولین پیشگامان این حیطه، از طلاق به عنوان عاملی بالقوه در مشکلات تحولی کودکان یاد کرده اند. از جمله این تاثیرات در کودکان پیش دبستانی می توان از کاهش عملکرد در مدرسه، مشکلات سازشی مزمن مانند افسردگی و عزت نفس پایین و مشکلات تعاملی با همسالان به ویژه در کلاس های بالاتر، نام برد. این نکات در پژوهش های متعدد تایید شده اند(فریمن ، 1994، کورتس، 1994 و فورتس، 1991).


کال، بیر و بیر نشان دادند، کودکان طلاق معدل پایین تری نسبت به کودکانی که متعلق به خانواده های سالم هستند، دارند. همچنین آن ها دریافتند معلمان به صورت مکرر کودکان طلاق را در مقایسه با کودکانی که از خانواده های سالم هستند، دارای مشکلات رفتاری و نگرشی شناسایی می کنند(پاملا و گیل، 1998).


وایتمن(1991) نشان داد اغلب کودکان طلاق فرایند سوگ را مشابه آنچه در مرگ اتفاق می افتند، تجربه می کنند. این فرایند نزدیک به 2 سال بعد از طلاق طول می کشد و شامل توالی از انکار، خشم، افسردگی و پذیرش است. این هیجانات در واقع به عنوان عکس العملی طبیعی و بهنجار در مقابل طلاق، در نظر گرفته می شود.کوبلر – راس نیز مراحل سوگ را به طور مشابهی برای طلاق به کار برد. اولین مرحله انکار است. به این معنا که کودک سعی می کند وقوع طلاق را انکار کند. سپس کودک به مرحله خشم وارد می شود که می تواند به خودش یا والدین مربوط باشد. پس از این مرحله، مرحله بعدی چانه زنی است که شامل سعی کودک در پیشنهاد چیزهایی به والدین، خدا یا هر کس دیگری که می تواند با دستور به توقف طلاق کمک کند، می شود. مرحله چهارم افسردگی است، به دلیل این که کودک تشخیص می دهد که چه بخواهد چه نخواهد طلاق ادامه پیدا می کند. در پایان پذیرش طلاق است(هاتاک هاریا، 2005).


در حالی که وایتمن(1991) به این نکته دست یافت که حدود یک سوم از کودکان طلاق از این چهار مرحله، تقریبا در طی دو سال عبور می کنند، اما یک سوم دیگر کودکان الگوی مشابهی را دنبال می کنند که زمان بیشتری طول می کشد تا به نقطه پذیرش برسند. احتمالا پسران به زمان بیشتری نیاز دارند تا به پذیرش دست یابند و استرس های خانوادگی بیشتری مثل تغییرات بزرگ از قبیل جابجایی، تغییرات زیاد در درآمد خانواده، ازدواج های دوباره و در بعضی از موارد سوء رفتارهای عاطفی، جسمانی و جنسی، در زندگی آن ها وجود دارد. وایتمن(1991) معتقد بود یک سوم دیگر از کودکان طلاق، به نظر نمی رسد هرگز از اثرات طلاق بهبودی یابند. این کودکان خشمگین و افسرده باقی می مانند و هرگز به نظر نمی رسد که قادر به پذیرش طلاق باشند. این گروه ممکن است از شکست در مدرسه و مشکلات پیچیده تر در زمان بزرگسالی رنج ببرند.


طبق یافته های فریمن(1994)، این برای کودکان طلاق غیر معمول نیست که خشم، غمگینی، اضطراب، رهاشدگی، تنهایی، خارج از کنترل بودن یا حتی بیش از اندازه بار مسولیت را بر دوش داشتن با دیدگاهی از امکان متعهد شدن به بعضی از مسولیت های والد غایب، را تجربه کنند. بعضی از کودکان کشمکش های خود را با رفتارهای آشفته بروز می دهند، در صورتی که بقیه منفعل می شوند و عقب نشینی می کنند.


عکس العمل رایج دیگر به طلاق، سرزنش خود است. کودکان احساس می کنند که آن ها واقعا باعث طلاق شده اند(هت و روس، 1991). وایتمن(1991) به این نتیجه رسید که این عکس العمل در کودکان کوچکتر با سطح تفکر محدودشان در این سن مرتبط است. تفکر آن ها با اینجا و اکنون سر و کار دارد و نمی توانند پیامدها یا نیات و احساسات دیگران را در نظر بگیرند. طلاق در چنین قالبی که ( چه اثری بر من دارد؟) نگریسته می شود. این محدودیت از نوع خودمیان بینی تفکر، اغلب باعث می شود بسیاری از کودکان فکر کنند که تنها فردی هستند که این تجربه را می گذرانند و احساساتی نظیر خجالت را تجربه می کنند.


منبع : مجله دانشور/ دو ماهنامه علمی – پژوهشی دانشگاه شاهد/ سال شانزدهم/ شماره 37/ آبان 1388/ ص 3 – 1

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد