گفتاردرمانی  و روان شناسی بالینی علی کشمیری

گفتاردرمانی و روان شناسی بالینی علی کشمیری

کاشمر - امام 5 ؛ تلفن : 320 47 552 - 42 666 552
گفتاردرمانی  و روان شناسی بالینی علی کشمیری

گفتاردرمانی و روان شناسی بالینی علی کشمیری

کاشمر - امام 5 ؛ تلفن : 320 47 552 - 42 666 552

وسواس

وسواس عبارت است از افکار، تصاویر ذهنی و یا تکانه های ناخودآگاه، مزاحم و تکرار شونده ای که بدون خواست و اراده خود فرد به ذهن وی وارد شده و درجاتی از اضطراب را در وی برمی انگیزد. و اجبار عبارت است از رفتارها یا اصطلاحا آیین مندی هایی که شخص دچار وسواس با اختیارخود و آگاهانه جهت رها شدن از اضطراب ناشی از وسواس انجام می دهد. شدت وسواس به این بستگی دارد که این اختلال تا چه حد در زندگی فردی، خانوادگی و یا اجتماعی فرد تداخل ایجاد کرده باشد.


تشخیص اختلال وسواس در صورتی گذاشته می شود که حالت های یاد شده حد اقل به مدت 6 ماه دوام داشته باشد و با زندگی فردی و اجتماعی فرد تداخل پیدا کرده باشد یعنی باعث افت عملکرد فردی و یا اجتماعی وی شده باشد.

افکار وسواسی موضوعاتی از قبیل آلودگی، نظم و ترتیب، امور جنسی، آسیب به خود یا دیگران، امور مذهبی، مرگ و یا رفتار غیر قابل قبول از لحاظ اجتماعی را در بر می گیرد. مثلا این فکر به ذهن فرد وارد می شود که: «نکند با چاقویی که جهت خورد کردن سبزی در اختیار دارم به فرزندم آسیب برسانم» یا « نکند موقعی که در فلان کوچه که با ماشینم به سمت چپ چرخیدم کسی را زیر گرفته باشم» یا « نکند چنانچه وسایل خانه به شکل خاصی چیده نشود اتفاق ناگواری برای خودم یا سایر بستگانم بیفتد».

چنانچه ملاحظه می فرمایید نگرانی که ویژگی عمده وسواس است در همه این افکار به چشم می خورد. همانطور که بیان شد وارد شدن این افکاربه ذهن فرد وی را آشفته ساخته و نشانه هایی از قبیل طپش قلب، سرگیجه، اختلال در تمرکز و حافظه، تعریق، احساس خفگی،بی خوابی، سردرد، حالت تهوع و سایر نشانه های اضطراب به وی دست می دهد و از آنجایی که تجربه نمودن این حالت ها برای فرد ناخوشایند و آزاردهنده است، به هر ترتیب شده می خواهد از این نگرانی ها رها شود؛ از این رو فرد ممکن است به شکل نا آشکار« در ذهن خود» و یا به صورت آشکار«با انجام دادن رفتارهای خاصی» جهت از بین بردن این دلشورگی اقداماتی انجام دهد « یعنی اجبار»؛ مثلا فردی که فکر تصادف و کشته شدن فرزندش که در حال مسافرت است به ذهنش وارد می شود و از این فکر دچار اضطراب می شود ممکن است جهت خنثی سازی فکر یاد شده و کاستن و یا از بین بردن اضطراب ایجاد شده به صحنه ای فکر کند که فرزندش زنده است و در حال تفریح می باشد و یا فردی که افکار مربوط به آسیب رساندن به نوزاد خود دارد ممکن است به صورت آشکار تمام وسایلی را که ممکن است با آن ها به فرزندش آسیب برساند را جایی قرار دهد که به آن ها دسترسی نداشته باشد و یا از همسرش بخواهد که زمان استفاده از چاقو حواسش به وی باشد که آسیبی به کسی نرساند.

بدین ترتیب وسواس ها دو دسته هستند ؛ وسواس های بدون رفتارهای اجباری آشکار که اصطلاحا به آن ها اندیشناکی های وسواسی می گویند و وسواس های دارای رفتارهای اجباری آشکار که به آن ها آیین مندی های وسواسی گفته می شودکه البته درمان هر گروه با یکدیگر تفاوت دارد.

به طور کلی افراد وسواسی به سه طریق سعی می کنند خود را از شر افکار آزاردهنده خود رها نمایند:

یکی دوری از موقعیت ها یی که برانگیزنده افکار وسواسی محسوب می شوند که اصطلاحا به آن اجتناب می گویند؛ مثلا فرد سعی می کند از دست دادن با افرادی که فکر می کند آلودگی دارند خودداری می کند؛

در روش دوم که اصطلاحا پاک گردانی نامیده می شود در صورتی اتفاق می افتد که اجتناب ممکن نیست مثلا فرد تحت شرایطی مجبور می شود با فردی که احتمال آلوده بودن می دهد دست می هد وی ممکن است چندین بار و با روش های خاصی دست هایش را بشوید.

روش سومی که وسواسی ها جهت غلبه بر افکار وسواسی خود به آن دست می زنند وارسی است؛ در این روش فرد جهت اطمینان یافتن از این که خطری «از جمله آلودگی یا خطر به سرقت رفتن وسایل منزل» وی یا دیگران را تهدید نمی کند مرتب محیط پیرامون را چک می کند مثلا قبل از خروج از منزل چندین مرتبه قفل درب را بررسی می کند. بیماری وسواس علاوه برتاثیرات نامطلوبی که بر شخص مبتلا از جمله ضعف قوای روانی می گذارد باعث ایجاد محدودیت هایی در روابط خانوادگی و اجتماعی وی می شود.

در بحث درمان اختلالات روانپزشکی، روش های گوناگون وجود دارد که از جمله میتوان به دارودرمانی ، روانکاوی کلاسیک فروید، روان درمانی فردی آدلر، روان درمانی مراجع – محوری راجرز، رفتاردرمانی، شناخت درمانی، رفتاردرمانی شناختی و ... اشاره کرد.

در درمان وسواس، هم دارودرمانی و هم روان درمانی کاربرد دارد؛ درمان دارویی منحصرا توسط روانپزشکان و روان درمانی که از طریق گفتگو می باشد بطور عمده توسط روان شناسان بالینی انجام می شود .

پژوهش ها بیانگر این واقعیت است که در درمان وسواس رفتاردرمانی شناختی از سایر روش های روان درمانی موثرتر بوده و در واقع در بسیاری از متون آموزشی بعنوان درمان انتخابی معرفی شده است.

همچنین در پاره ای از پژوهش ها، اثرات بهبودی آن، به مراتب ماندگارتر از دارو درمانی تشخیص داده شده است. قابل توجه این که، چنانچه روش درمانی شناختی – رفتاری با درمان دارویی همراه شود، تاثیرات به مراتب بهتر از هریک از درمان های یاد شده به تنهایی خواهد داشت.

رفتاردرمانی شناختی نوعی درمان است که در آن برتکالیف خانگی و نقش بیمار در فرایند روان درمانی تاکید فراوان داشته و شخص بیمار در تمام مراحل ارزیابی و درمان، به صورت فعال با روان شناس بالینی همکاری دارد.

در این نوع روان درمانی پس از انجام مصاحبه تشخیصی توسط درمانگر« به منظور تشخیص قطعی وسواس و بررسی اختلالات احتمالی همراه به ویژه وجود یا عدم وجود افسردگی» و ارزیابی تناسب درمان،«به منظور تشخیص اینکه آیا بیمار مورد نظر کاندیدای مناسبی برای این نوع درمان هست یا نه»، یک ارزیابی جامع و کامل از مسایل بیمار و جزییات افکار وسواسی و موقعیت های برانگیزان این افکار و اقداماتی که بیمار جهت رفع اضطراب ناشی از افکار وسواسی انجام می دهد صورت می گیرد. سپس درمانگر بیمار را با منطق و فرایند درمان به طور کامل آشنا می کند.

جلسات درمانی ابتدا در کلینیک شروع شده و پس از ملاحظه پیشرفت هایی فرایند درمان به موقعیت های خارج از کلینیک تعمیم داده می شود.

در درمان شناختی – رفتاری عقیده بر این است که اجتناب از رویارویی با موقعیت های برانگیزنده افکار وسواسی، یا پایان دادن به آن، باعث تداوم این اختلال می شود« در مثال فوق عمل شستشو باعث می شود فرد از رویارویی با افکار مربوط به آلودگی اجتناب کند، از این رو جنبه اضطراب انگیز بودن آن ها همواره حفظ شده و این خود، باعث تداوم اختلال می شود»؛ لذا درمان بیماری وسواس عبارت است از اینکه فرد در نهایت بتواند بدون این که از موقییت های برانگیزنده ی افکار وسواسی دوری کند با این موقیعیت ها روبه رو شده و اضطراب ایجاد شده را تحمل نماید.

لازم به ذکر است بدون مقدمه بیمار با موقعیت های یاد شده روبرو نمی شود؛ بلکه ابتدا سلسله مراتبی از موقعیت ها از نظر شدت آشفته کنندگی افکار با همکاری درمانگر و بیمار تهیه شده و رویارویی با افکاری شروع می شود که اضطرابی در حد متوسط و قابل تحمل فرد برمی انگیزند. البته به تدریج که بیمار آمادگی بیشتری پیدا کرد، درمانگر وی را با موقعیت های دشوارتر مواجه می نماید.

تجارب بالینی و پژوهش های گوناگون بیانگر این است که در جلسات اولیه درمان، معمولا بعد از گذشت حدود 60-40 دقیقه از رویارویی، به تدریج اضطراب ایجاد شده خود به خود کاهش یافته و از بین خواهد رفت و در جلسات بعدی این زمان کم و کم تر شده و در نهایت، شخص خواهد توانست بدون این که دچارهیچگونه اضطرابی شود با افکاری که قبل از درمان آشفته کننده بودند روبرو شود.

درشروع درمان درمانگر نسبت به بیمار نقش بیشتری در فرایند درمان داشته ولی به تدریج که بیمار به طور عملی با فرایند درمان آشنا می شود، درمانگر در طراحی و اجرای اهداف درمان به ویژه در موقعیت های خارج از کلینیک، مسولیت های بیشتری به وی واگذار می کند.

چنانچه اختلال روانی یا جسمی دیگری در کار نباشد و بیمار همکاری خوبی با درمانگر خود داشته باشد درمان به طور متوسط بین 20 – 16 جلسه طول خواهد کشید.

منبع : رفتاردرمانی شناختی؛ تالیف: سالکووسکیس؛ ترجمه : دکتر قاسم زاده

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد